، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

مهراد

ختنه سرون ...

امروز بیست و ششم فروردین هشتادو نهه ، روز جشن ختنه سرون پسرم ، تقریبا یه هفته پیش ختنت کردیم وقتی حلقت افتاد جشن گرفتیم ، همه رو دعوت کردیم ، مامانی  ،عمه منیژه ، عمه سونا ، عمه رویا ، خاله لیلا ، خاله ژیلا ، زن دایی مینا و زن عمو آزیتا با بچه هاشون ، دختر عمه لیلا سر هلیا حاملست ، میخواد برات یه همبازی بیاره ، بابا صبح رفت  میوه و شیرینی خرید ، آجی مونا و آجی مهسا زودتر اومدن کمک ما ، قرار بود بعد از میوه و شیرینی ، پذیرایی عصرونه داشته باشیم ، من گفتم الویه ،ولی آجی مونا گفت آش دوغ  درست کنیم  ، خودشم زحمت کشید درست کرد ، چه آش دوغی... ، مرسی آجی مونا انشالله سر نی نیت جبران کنیم    آجی مهسا شیرینی و میوه ها ...
26 فروردين 1389

آخ جون سیزده بدر با مهراد

امسال سیزده بدر با مامانینا ، خاله لیلاینا ، خاله ژیلاینا ، آجی مونا و عمو وحید با پدر شوهر و مادر شوهر آجی مونا رفتیم پارک سرخه حصار ، خیلی شلوغ بود کلی تو ترافیک موندیم ، آخرش همه قبل از اینکه موفق بشیم وارد پارک شیم خسته شدن و قرار بر این شد که برگردیم خلاصه بعد از کلی رانندگی تو خیابونهای شلوغ روز سیزده عید برگشتیم سمت خونه و همون نزدیکیا با درست کردن جوجه و یه کم بازی کردن سیزده رو بدر کردیم ، واقعا سیزده بدر خاطره انگیزی بود، اولین سیزده بدر آقا مهراد    ...
13 فروردين 1389

اولین عید نوروزی که ما سه نفریم

نوروز 89 قشنگترین عید نوروزی بود که من داشتم ، مهرادم در حالی که دو ماه و دو روزشه اولین عید نوروز رو تجربه کرد  و لذت یه سال  تحویل سه نفره را به ما نشون داد ، موقع سال تحویل لباسایی رو که از قبل برای اولین عیدت گرفته بودم تنت کردم البته در حالی که تو خوابی  بعد از سال تحویل  وقتی لباساتو عوض کردم بیدار شدی  ، امسال به عشق پسرم ماهی قرمز خریدم ، ای جانممممممم                  ...
1 فروردين 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهراد می باشد